تشییع پیکر شهدا
به نام خدا
غوغایی بود در خیابان بهجت العلما دیروز عصر. چهار شهید مدافع حرم از کازرون بر سر دستان مردم تشییع شدند. حال و هوای عجیبی بود، با این که من از دهه 60، از خاطرات آن ایام، به دلیل صغر سن در آن روزها تقریباً چیزی به یاد ندارم، ولی امروز... حال و هوای عجیبی بود. انگار در همان سال ها بودم و می دیدم جسم شهیدان دفاع مقدس از جبهه های نبرد حق علیه باطل به خانه بازگشته بودند، اما روحشان پر کشیده به سوی معبود.
زبان قاصر است از توصیف آن چه که دیدم. بوی عود همه جا را پر کرده و بی اختیار این اشک بود که گونه هر بیننده ای را تر می کرد. پیر و جوان، کوچک و بزرگ برای زیارت آمده بودند. زیارت شهدای مدافع حرم. مدافع حرم حضرت زینب (س). مدافع مردم مظلوم و بی دفاع مسلمان در مقابل همه ظالمان و مستکبران جهان.
من هم دوست داشتم، پرچم کشیده بر تابوتشان را لمس کنم و ببویم... . آخر آنها بوی کربلا را با خود داشتند. آنها آمده بودند. آنها آمده بودند به استقبال جگران سوخته مادرانشان در مقابل ظلم فرزندان ابوسفیان. آنها میزبان بودند و ما مهمان. مهمان هاله عطرانگیز و ملکوتی که جسمشان را در بر گرفته بود.

این وبلاگ متعلق به کتابخانه شماره (1) کازرون: کتابخانه عمومی امام حسن مجتبی (ع) می باشد. در این وبلاگ عنوان و شرح فعالیت ها و خدمات فرهنگی کتابخانه به اطلاع عموم رسانیده می شود.